دل نوشته ای از سید علی سیدی ابرزگه .یا رب

دل نوشته ای از سید علی سیدی ابرزگه .یا رب

خاقم که تمام دارو ندارم از ان توست ........چشمانم وقطره های اشکی که بر گونه هایم سرازیرمیشوند......حاکی از دلی ضخم خورده و شوریده هست ......حال.و روزم را شاید اطرافیانم نفهمن ولی تو چه خوب میدانی حکایت این قصه های غمگینم را ...........له تمام عزمت وبزرگیت سوگند میخورم که در تمام زندگیم .شکوه و شکایتی از مشکلاتم خود به خالقم نکردم.......ولی این روزها حال و روز خوشی از زندگی کردن ندارم .چرا که از جای بی وفای واز کسی مهری ونامردی های دیرم .که دلم را بدجور شکسته وامیدم را از زندگی کردن بریدم......در دنیایی که دروغ گفتن مد روز شده .در زندگی. خود حتی چنین روزی را باور نمیکردم برسد روزی که عشق سرکش ودل شوریده ام از زندگی کردن خسته بشه ودستاز تلاش برداره .ولی این روزها خیانت و نامردی و ریا بودن یه عرف شده در بین مردم .....عاشقا به عشقشون دروغ می گویند.پدر ها به پسر .مادرها به شوهر ودخترها به پدر .در این زمانه این جوری بی انصافی نیست مرگ را ارزو کردن ؟

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ شنبه 19 بهمن 1398 ] [ 8:13 ] [ -سید علی سیدی ابرزگه ]
[ ]